به گزارش فرهنگ امروز به نقل از اعتماد؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی همه را جمع کرد، به گروههای مختلف تقسیم کرد و هفته گذشته با هر کدام نشستی گذاشت تا آن سوال همیشگی، تکراری و هنوز حل نشده «با کنکور چه باید کرد؟» را با آنها مطرح کند؛ گروه مدیران و معلمان، گروه روسا و معاونان دانشگاهها و گروه ناشران کتابهای کمک آموزشی. دو گروه آخر در این جلسات تا حدی انگشت اتهام را به سمت آموزش و پرورش نشانه رفتند. «به نظر من، برای کنکور کارشناسی نمیتوان کاری کرد چرا که نمیتوان با سوابق تحصیلی دانشآموز پذیرش کرد و سوابق آموزش و پرورش قابل اتکا نیست.» در نشست با دانشگاهیان، معاون آموزشی دانشگاه شهید بهشتی این حرف را زد. موضوع واقعی نبودن معدلهای دوره دانشآموزی و قابل اعتماد نبودن آنها برای اتکای دانشگاهها در صحبتهای معاون آموزشی دانشگاه اصفهان و مدیر دفتر برنامهریزی و توسعه دانشگاه فردوسی مشهد هم تکرار شد.
جلسه دیگر با حضور ناشران کتابهای کمک آموزشی شکل گرفت که از قضا در سالهای گذشته بارها در مورد نقش آنها در ماندگار شدن کنکور و تشدید فضای تستزنی و رقابت ناسالم میان دانشآموزان صحبت شده است. اما برخی از این ناشران حالا میگویند که آموزش و پرورش مشکلات عدیده آموزشیاش را نادیده گرفته و مدام روی اضطراب دانشآموزان تاکید میکند. محمدرضا مجتهد، مدیر یکی از موسسات برگزاری آزمونهای هماهنگ، برنامهریزی تحصیلی، مشاوره تحصیلی در سخنانی گفت: متاسفانه آموزش و پرورش ما از کنکور غولی ساخته و تمام مشکلات و نارساییهای خود را بر گردن کنکور میاندازد. آموزش و پرورش به جای تمرکز بر اهداف و وظایف خود با طرح موضوعاتی چون اضطراب دانشآموزان به مبارزه با کنکور میپردازد. آیا برگزاری آزمون تیزهوشان که شبیه کنکور است، اضطراب ندارد؟ یا چون آموزش و پرورش برگزار میکند اضطرابی ایجاد نمیکند؟!» ابوالفضل جوکار، مدیرعامل انتشارات گاج هم در این نشست گفت که مشکل اصلی آموزش و پرورش موسسههای کنکور نیستند: «در حقیقت مشکل ما نیستیم، مشکل عدم سرمایهگذاری بر روی معلمان و عدم توجه به معشیت آنان است و آیا معلمان ما با آسودگی خیال در کلاس درس حاضر میشوند؟»
مهدی نوید ادهم، دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش به «اعتماد» میگوید طبیعی است که هر دو گروه آموزش و پرورش را نشانه رفته باشند: «به طور طبیعی میشد پیشبینی کرد که این دو گروه به دلایل مختلف مدافع وضع موجود با همین شکل فعلی آن باشند. مخالف جدی این قضیه آموزش و پرورش و تعدادی از صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت هستند، لذا به طور طبیعی باید آموزش و پرورش را متهم کنند که نمرههایش معتبر نیست.» او توضیح میدهد که یک مقیاس مشخص برای سنجش باید وجود داشته باشد اما آن شاخص قطعا کنکور نیست: «بارها اعلام کردهایم که فرآیند کوتاه سه، چهار ساعته آن هم در یک مسابقه نفسگیر که مبنای کارش سرعت تستگیری است، سرنوشت تحصیلی دانشآموز رقم بخورد را قبول نداریم اما توجه داریم که این موضوع به هر حال یک رقابت است و برای گزینش بهترینها باید شاخصی وجود داشته باشد. اما اینکه الزاما با این روش انجام شود را قبول نداریم چون روی موضوع یادگیری سایه انداخته است.» نوید ادهم با اشاره به سند تحول بنیادین که همه مقامات و مسوولان کشور هم خواهان اجرای آن هستند، میگوید: «حرف این سند چیست؟ حرفش این است: به جای اینکه بچهها را فقط برای دانشگاه یا بازار کار آماده کنید، برای خوب زیستن آماده کنید. به جای اینکه فقط استعداد آموزشی آنها را شناسایی کنید، تربیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، هنری، فناورانه را روی آنها پیاده کنید. کنکور میگوید من فقط علم تو را میسنجم و اینکه چقدر ذوق هنری داری و تربیت سیاسی و اجتماعی داری، کاری ندارم. ابعاد دیگر اصلا مجال بروز پیدا نمیکنند و خانواده و دانشآموزان خودشان را با آن سیستم تطبیق میدهند و کل سیستم آموزش و پرورش به خاطر سیستم سنجش و پذیرش دانشجو به هم ریخته است.» او به نقل از رییس مجلس میگوید که ماندگار شدن پدیده کنکور به خاطر وجود سازمان سنجش است: «کل این مطالب بارها و بارها تکرار شده و مجلس دو بار به این نتیجه رسید که کنکور باید حذف شود. قانون اولش گفته بود کنکور باید در قالب برنامه پنجم حذف شود اما عمل نشد. قانون دوم را هم که وضع کردند عمل نشد. افرادی مانند رییس مجلس ریشه را در این دیدهاند که سازمان سنجش تا وقتی باشد این قانون عملیاتی نمیشود چون خود اینها مسوول پیاده کردن قانونی هستند که در صورت به واقعیت پیوستن، این سازمان منحل خواهد شد.» دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش در مقابل گفتههای معاونان دانشگاهها مبنی بر «قابل اعتماد نبودن سوابق تحصیلی دانشآموزان برای پذیرش در دانشگاهها» میگوید که از کلیت امتیازدهیها و سنجشهای آموزش و پرورش دفاع میکند: «ممکن است در چارچوب کار ما هم اشکال وجود داشته باشد اما آماده اصلاح کردن این اشکالات هستیم کمااینکه در سالهای گذشته اصلاحات زیادی داشتهایم اما ببینید معلم و سیستم آموزش و پرورش 12 سال با دانشآموز است، بعد شناخت معلم و نظام آموزشی معتبر نیست اما یک آزمون سه ساعته معتبر است؟ همین حالا بچههای دیپلمه که پذیرش دانشگاههای خارج از کشور را میگیرند و مشغول تحصیل میشوند با چه عاملی آنجا شناخته میشوند؟ مگر جز این است که مدرک دیپلم را ارایه میدهند. چگونه مدرک دیپلم ما برای دانشگاههای دنیا معتبر است اما برای دانشگاههای خودمان معتبر نیست؟» نوید ادهم میگوید برخلاف برداشتی که ممکن است موسسههای انتشار کتابهای کمک آموزشی داشته باشند، آموزش و پرورش با آنها مقابلهای ندارد، البته به این شرط که فعالیتهایشان در راستای تعمیق مفاهیم آموزشی رسمی باشد و نه تجارت علم: «ما از ناشرانی که کار علمی و دقیق میکنند استفاده کردهایم و استفاده میکنیم؛ آنهایی که مفاهیم کتابهای درسی ما را گسترش میدهند و به آنها عمق میبخشند. ما با آن دسته از ناشران مساله داریم که سوداگرانه به صنعت کنکور میپردازند نه کارهای علمی و تحقیقی که میتواند کاستیهای آموزش و پرورش را جبران کند.»
نظر شما